بسیجتصویرشهدای دانش آموزشهدای فردوس

شهید مهدی عصاریان

مهدی عصاریان 

مهدی عصاریان
مهدی عصاریان

نام پدر: محمدباقر

تاریخ تولد: ۱۳۵۰/۰۴/۱۰

محل تولد: فردوس

تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۱۱/۱۹

محل شهادت: ماووت

محل دفن: فردوس

یگان اعزام کننده: بسیج

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام خدا بر تو باد ای شهید مهدی عصاریان درود بی‌پایان بر تو ای فرزند حسین ای جانباز راه حق و حقیقت صلوات فرشتگان الهی بر تو و خانواده بزرگوارت ـ ای فرزند رشید روح‌الله و ای ماه درخشان اسلام و قرآن که با یک جهان شهامت جان خود را در کف اخلاص نهادی و در اجرای فرمان رهبر عزیزت بت‌شکن عصر با سری پر شور و عشقی سوزان از حریم قرآن و از مسئله ولایت فقیه دفاع کردی و این بار عزیزی دیگر با روحی عالی و پر تلاش استوار و امیدوار رزمنده‌ای خروشان پیروزی جهانی اسلام را فریاد کرد شهید مهدی عصاریان در تاریخ ۳۰/۴/۱۳۵۰ در خانواده‌ای مذهبی در شهرستان فردوس دیده به جهان گشود پایداری این خانواده و عشق آنان به اهلبیت عصمت و طهارت باعش نام وی را مهدی گذاشتند مهدی با عشق حسینی در دامان پاک مادر و با روزی حلال پدر که با کشاورزی گذران معاش می‌نمود پرورش یافت پس از طی دوران طفولیت مهدی پا به دبستان گذاشت و در مدرسه غیاث‌الدین شروع به تحصیل نمود و از شرکت در مکتب قرآن و فرگیری آن نیز غفلت نمی‌ورزید پس از دوران دبستان وارد دوره راهنمائی شد و در مدرسه سیدجمال‌الدین درس می‌خواند و شاگردی فعال و کوشا بود پس از دوران راهنمائی وارد هنرستان شد او در سال سوم هنرستان مشغول به تحصیل بود و هنوز چند ماهی از اول سال تحصیلی نگذاشته بود که جهت آموزش به مرکز آموزشی سپاه اعزام گردید و پس از طی دوران آموزش در تاریخ ۱۱/۹/۶۶ با کاروان سپاهیان حضرت محمد (ص) به جبهه عزام شد مسئله‌ای که مهدی بسیار روی آن تأکید می‌نمود این بود که می‌گفت نگوئید جبهه و جنگ برای خانواده‌هایی است که بیشتر از یک فرزند دارند همه باید در این امر خیر و این جهاد مقدس که یکی از واجبات الهی شرکت نمایند مسئله‌ای که برای انسان واجب شد کوچک و بزرگ ندارد و با وجود اینکه تنها پسر خانواده بود از رفتن به جبهه خودداری نکرد و به خانواده‌هائی که چندین پسر داشتند درس ایثار و شهامت داد مهدی می‌گفت زمانیکه که کشور جمهوری اسلامی در خطر است رضایت والدین لازم نیست او این سخن را از قول یکی از روحانیون می‌گفت مهدی در اول وقت نماز می‌خواند و بمحض آمدن قبل از صرف نهار یا شام و استراحت به نماز می‌ایستاد مهدی علاقه خاصی به مجالس سوگواری امام حسین داشت و در مجلس سینه‌زنی و زنجیرزنی و همچنین دعای کمیل و ندبه شرکت می‌جست هرگز دلش نمی‌خواست ‍‍بیکار و سربار جامعه باشد پسری نبود که با سرنوشت خود بازی کند و دنبال هوای نفس باشد مهدی در کلیه راهپیمائی‌ها شرکت میکرد و همیشه در هنرستان و کوچه و بازار و کلاس درس از امام امت و آرمانهای حق طلبانه وی حمایت می‌نمود شهید همیشه از خاطرات شهدا می‌گفت نکند یاد شهدای انقلاب را باید همانند شهدای صحرای انقلاب زنده نگاه داشت مهدی در موقعی که می‌خواست به جبهه عزام بشود کمردرد شدیدی گرفت و از این مسئله بسیار نارحت بود و می‌گفت من هیچ لیاقتی ندارم و از خدا می‌خواهم کمردردم هر چه زودتر خوب شود تا بتوانم در جبهه‌های حق شرکت نمایم مهدی علاقه زیادی به جبهه‌ها داشت او در روزهای نزدیک به اعزام

ش سعی می‌کرد مریض نشود تا از غافله امام حسین عقب نماند مهدی پس از اعزام به جبهه ابتدا مدتی در غرب کشور خدمت می‌نماید و سپس به منطقه جنوب عزام و در لشکر (۲۱ امام رضا (ع) ) خدمت می‌نمود در ابتداء در گردان اطلاعات عملیات سپس در گردان ادوات واحد ۶۰ خدمت می‌نمود مهدی در خط مقدم در سنگر مشغول خدمت بود که ساعت ۵/۵ صبح از طرف عراق پاتک زدند و منطقه به دست دشمن افتاد و از این برادر دیگر قطعی دریافت نشود تا اینکه جنازه وی در تاریخ ۲۶/۷/۷۱ ماووت عراق شناسایی گردید و باید گفت عشق و ایثار و شوق شهادت این عزیز بزرگوار و سایر شهدای دیگر و فریاد رسای آنها بر بلندای قله رفیع شهادت بیانگر عروج انسان است از عالم ملک به عالم ملکوت و یا مقام قرب عندربهم یرزقون   و گواه صادقی است بر امکان پیروزی حق و نظام مقدس اسلام و قرآن بر کفر جهانی اینان با خون خود امضاء کردند که ما می‌توانیم روی پای خود بایستیم و به استقلال واقعی دست یابیم فریاد رسای آنان فریاد امکان پیروزی بود و شهادت آنها تائید این مدعا و این مائیم و خط سرخ شهادت و وظیفه‌ای که در برابر این خونهای پاک بر عهده ماست .                                   والسلامخدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما

اطلاعات بیشتر

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بررسی کنید
بستن
دکمه بازگشت به بالا